نوشتم نامه ای با برگ انگور
جدا گشتم دو سال از خانه ام دور
این روزها چه قدر دلم هوای آن روزها را کرده …
♣♣♣
گاهی میرسه که دیگه از خدا نه پول میخوای نه خونه میخوای و نه … !
یه موقع هایی هست فقط یه دل خوش میخوای !
فقط یه دل خوش …
اگر "تو" را امتحان میگرفتند،
بی شک من
رتبه اول میشدم
...
بس که تکرار کردم
نامت را در مرور خاطرات!
نگرانی هایم را دور می ریزم ...
نداشتنت را نادیده می گیرم ...
قلبم را سرکوب می کنم ...
دلتنگت نمی شوم ...
دوستت ندارم ...
.
.
.
.
دروغ هایم زیاد شده اند !!!